هر روز هوا سردتر از روز قبل می شه و بارش برف شدید تر ولی چیزی که این روزها را خیلی جذاب می کنه وجود آم برفی ها است که با انواع و اقسام مختلف از مرد و زن گرفته تا جوان و پیر حتی بعضی هاشون اسم هم دارند و هر روز هم به تعدادشون اضافه می شه وقتی این گروه آدمهای برفی رو می بینم یاد کارتن سرزمین آدم برفی ها می افتم که وقتی بچه بود یم از تلویزیون پخش می شد اون موقع چقدر دلمون می خواست بریم توی سرزمین آدم برفیها و باهوشون همبازی بشیم ولی الان شهر خودمون هم شده سرزمین آدم برفی ها ولی حیف که دیگه نمی تونیم باهاشون همبازی بشیم. بعضی وقتها که از کنارشون رد می شم دلم واسشون می سوزه طفلکی ها فقط می تونن با چشماشمون زل بزنن به محدوده ی اطرافشون جهان وسیع تر رو نمی بینن. و از همه چیز و همه جا بی خبرنن. یه مدت کوتاهی هستن و بعد دوباره جذب جهان هستی می شن. وهمه فراموش می کنن که یه روزی تویی این شهر یه عالم آدم برفی بوده.
خیلی متن قشنگی بود فکر نمی کردم کسی هم باشه که تنهایی آدم برفی ها رو حس کنه.
سلام
ما آدما هم مثل همون آدم برفی های تفلکی هستیم ، یه روز میایم و یه روز میریم ، وقتی رفتیم همه فراموششون میشه که بودیم ...
چه خوب شد که یادم اوردی که خیلی زود آب میشم و میرم .
سلام مرسی بابت نظرهایی که واسم گذاشتی و به خصوص نظری که واسه اولین مطلبم گذاشتی.کم کم داشتم ناامید میشدم که یه نفر واسه اولین مطبم تو وبلاگ نظر بذاره.
در مورد آدم برفی هم باید بگم که منم کاملن نظر دوستم احمد رو دارم.
چه خوب شد که یادم اوردی که خیلی زود آب میشم و میرم ...
سلام
خیلی جالبه آدم ها خیلی شبیه آدم برفی ها هستند فقط یه خورده حال و هواشون فرق می کنه بعضی هاشون جسم هایی هستن که واقعا تو تنشون روح وجود داره بعضی هاشون هم هیچ فرقی با آدم برفی ها نمی کنن. دنیای ماست دیگه کاریش نمی شه کرد