شب یلدا

 

امشب شب یلدا است٬  یلدا یعنی میلاد٬  تولد و شب یلدا یعنی شب تولد٬  شب تولد خورشید ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر  یا میترا می پنداشتند٬ و به همین دلیل این شب را جشن می گرفتند و گرد آتش جمع می شدند و شادمانه به رقص و پایکوبی می پرادختند٬ آن گاه سفره ای رنگین می انداختند و در آن انواع میوه های رنگین از جمله هندوانه٬ انار٬ سنجد که به رنگ قرمز و به معنایی طلوع یا زایش خورشید بود می گذاشتد و همین طور ۷ نوع میوه خشک و حلوا و شیرینی. ایرانیان گاه شب یلدا را با دمیدن خورشید بیدار می ماندند. و بعضی هم در مهرابه ها به نیایش مشغول می شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خدا طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام ( نی یو) می خواندند که دعایی شکرانه نعمت بود.و روز پس از شب یلدا را ( یکم دی ماه) را روز خورشید و دی گان می خواندند و به استراحت می پر داختند. آنها همچنین بر این باور بودند که اگر در این روز یعنی روز تولد خورشید مرتکب خطایی شوند غیر قابل بخشش است. مهمترین میوه شب یلدا هندوانه است و ایرانیان باستان بر این عقیده بوند که خوردن هندوانه در این شب باعث می شود که در زمستانی که در پیش است بر بیماری ها غلبه کنند و سردی زمستان و گرمی تابستان بر آنها تاثیر نکند. آنها زمستان را به دو چله کوچک و بزرگ تقسیم می کردند چله بزرگ از اول دی تا ۱۰ بهمن و از ۱۰ بهمن به بعد را چله کوچک می نامیدند که یلدا شب نخست چله بزرگ است. و از این رو بعض به شب یلدا شب چله می گویند. امروزه در شب یلدا جوانها به خانه کهنسالان و سالخوردگان می روند و با خواندن حافظ و شاهنامه و خاطرات این شب را به نیکی می گذرانند. و از میوهای رنگارنگ و آجیهای مشکل گشا که از ۷ نوع است . میل می کنند . و آجیل مشکل گشا ۷ نوع است چون ۷ در فرهنگ ایرانیان عدد مقدسی است. امیدوارم همه یلدای خوبی داشته باشند.

نظرات 4 + ارسال نظر
علی شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:07 ق.ظ http://roozebaad.blogsky.com

سلام
پیستت زیبا بود
موفق باشی و مانا
بای

مجید یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ق.ظ

افسانه عزیزم سلام
از اطلاعاتی که در مورد شب یلدا دادی بسیار ممنونم. من از این صفحه خیلی چیزا یاد گرفتم. مثلا این که لغت چله از کجا می آد یا این که چرا هم در این شب میوه می خورن و ...
موفق باشی

سهیل چهارشنبه 12 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:30 ق.ظ

زمستان
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن
و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
به کراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید
برون ، ابری شود تاریک
چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری
چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای
پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ...
ای
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در
بگشای
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی
وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور

منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی
ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان
بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و
ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست ، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و
دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد
، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این
سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده است این ،
یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده
یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ
اندود ، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ،
شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها
در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است

امیر حسین پنج‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:57 ق.ظ

شعرهای زیبایی بودد.چشم خود را گفتم اخر یک نظر سیرش ببین
گفت میخواهی مگر تا جوی خون راند ز من
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من




مرسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد